خيلي مطالب قشنگي گذاشته بودي
جاي مهتاب به تاريکي شب ها تو بتاب! يامهدي
اللهم عجل لوليک الفرچ
الهم عجل لوليك الفرج
محتاجيم به دعا
خوشحالم كردين سر زدين
يا حنان
مثل هميشه!
يا نوشته ي خودتان است كه قلمتان تمام حجم مغز (نداشته ام ) را پر ميكند و يا انتخابي است كه آن هم واضح است! مصطفي گونه انتخاب مي كنيد!
بارها گفته ام كه هر چيز به نوعي منسوب به مولا باشد زيباست...كاش دنيايمان اصل زيبايي را ببيند.
آدم (؟!) به اميدواري من ديديد؟
بر سينهي شب تيغ فلق خواهدخوردبر حنجر کفر تيغ حق خواهدخوردسوگند به فارسان والفجر، آخرتاريخ به دست ما ورق خواهدخورد
يا فارس الحجاز،ادركني
بعد مدت ها!!!بروزم با مطلبي درباره آغاز شكل گيري روح، حقيقت وجود ادمي. يه گره بين فيزيولوژي و مطالبي كه از اسلام مي دونستم.
ممنون ميشم اگه با نظراتتون راهنماييم كنيد.
مويد باشيد و عيدتان خوش
سلام،شعر قشنگي بود.
راستي اين كوتاه نويسي قرار نيست باعث بشه كه از نوشته هاي قشنگ شما محروم بشيم كه ؟!!!
كلي سوال مطرح كرديد تا حالا، منتظرم جواب هاشم از خودتون بگيرم ...
ما شاگرد تنبل ها اينجوريم ديگه !
سلام!!گفتم الان اين وبلاگو باز ميكنم يكي از اون نوشته هاي خيلي كيف ده تون را گذاشتيد!احيف!!نمي شه خودتون به فيض برسونين؟!!اما حالا كه با زبان شعر و شاعري وارد شدين اينم بشنويد از هوشنگ ابتهاج كه به شدت در اين مضمون دلنشينه:اين عشق كهن بوده ي نا فرسوده
پيرانه سرم نمي هلد آسوده
در حسرت ديدار تو كرديم سپيد
اين ريش پريشان به اشك آلوده
آسماني باشين!
سلام همسفر ...من مناجات درختان راهنگام سحررقص عطر گل يخ با بادنفس پاك شقايق را در سينه ي كوههمه را مي شنوم، مي بينممن به اين جمله نمي انديشم اي سراپا همه خوبيتك و تنها به تو مي انديشم ...به اميد حضور و ظهورش ... ياحق!